English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 178 (4726 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
We were afraid lest she should get here too late . ترسیده بودیم که مبادا دیر اینجا برسد.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
we were not ourselves U از خود بیخود شده بودیم بیهوش بودیم
halted U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
Dont ever come here again. دیگر هیچوقت پایت را اینجا نگذار. [اینجا نیا.]
strike with terror U ترسیده
affright U ترسیده
struck with teror U زیاد ترسیده
afraid U ترسنده ترسیده
discouraged U چشم ترسیده
Ha finally ( eventually ) acknowledged having been frightened . U با لاخره قبول کرد که ترسیده بود
we were U ایشان بودند ما بودیم
it was we who went first U ما بودیم که نخست رفتیم
absit omen U مبادا
for fealty that U مبادا
lest U مبادا
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces . U درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
we watched for his arrival U منتظر ورود او شدیم یا بودیم
in case U چنانچه مبادا
We were there just to make up numbers. U ما آنجا فقط سیاهی لشگه بودیم
We were all so anxious about you. U ما همه به خاطر تو اینقدر نگران بودیم.
up one's sleeve <idiom> U برای روز مبادا
Dont you dare tell anyone . U مبادا بکسی بگویی
Be sure to lock ( shut , close ) the door . U مبادا در راباز بگذاری
card up one's sleeve <idiom> U برای روز مبادا نگهداشتن
You must not relent on this point . You must stand firm. U مبادا سر این موضوع شل بیائی
Do you still remember how poor we were? U آیا هنوز یادت میاد، که چقدر فقیر بودیم.
I ran away lest I should be seen . U فرار کردم رفتم که مبادا دیده بشوم
To save ( provide ) for a rainy day . To prepare for an emergency . U فکرروز مبادا را کردن ( آینده نگه بودن )
eat one's cake and have it too <idiom> U هم استفاده کردن وهم برای مبادا نگهداشتن
not to speak of <conj.> U چه برسد به
much less U چه برسد به
not to mention <conj.> U چه برسد به
let [leave] alone <conj.> U چه برسد به
still less U چه برسد به
never mind U چه برسد به
fee tail U برسد
to say nothing of <conj.> U چه برسد به
and certainly not <conj.> U چه برسد به
let alone <idiom> U چه برسد به
attentions U برسد به دست
attention U برسد به دست
Heaven help him this time. U خدابدادش برسد
Let her attend to her work . U بگذار بکارش برسد
multimillionaire U میلیونری که ثروتش بچندمیلیون برسد
to let it get to that point U اجازه دادن که به آنجا [موقعیتی] برسد
to be long in coming U خیلی طولش میدهد تا بیاید [برسد]
Wait up! U صبر بکن! [تا کسی بیاید یا برسد]
It must be put up to the prime minister . U باید بعرض نخست وزیر برسد
would be U کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
finallist U کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
iterative process U فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
adventitious property U دارایی که بطورغیر مستقیم به ارث برسد
his days U عمرش نزدیک است به پایان برسد
He's due to arrive at ten. U او [مرد] قرار است ساعت ده برسد.
render U گرافیکی به طوری که طبیعی به نظر برسد
rendered U گرافیکی به طوری که طبیعی به نظر برسد
renders U گرافیکی به طوری که طبیعی به نظر برسد
to be a long time in the coming U خیلی طولش میدهد تا بیاید [برسد]
would-be U کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
truncation U حذف رقم یک عدد تا به یک طول مشخص برسد
lip U ضربهای که به لبه سوراخ گلف برسد و در ان نیفتد
It is due to be signed this afternoon . قرار است امروز بعد از ظهر به ا مضاء برسد .
wait up for <idiom> U به رختخواب نرفتن تا اینکه کسی برسد یا اتفاقی بیافتد
the sands are running out U مدت ضرب الاجل نزدیک است بپایان برسد
bridged U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridge U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
He cannot sit up, much less walk [ to say nothing of walking] . U او [مرد] نمی تواند بنشیند چه برسد به راه برود.
bridges U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
necessary line U خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
Method to my madness <idiom> U هدفی که شخصی دارد هر چند دیوانه وار به نظر برسد
in these parts <adv.> U در اینجا
in this country <adv.> U در اینجا
so far U تا اینجا
thus far U تا اینجا
hither U به اینجا
hither U اینجا
where U اینجا
hitherto U تا اینجا
here U در اینجا
here U اینجا
perfectionist U کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
perfectionists U کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
here and there U اینجا انجا
up and down U اینجا وانجا
i am a stranger here U من اینجا غریبم
passim U اینجا وانجا
We are short of space here . U اینجا جا کم داریم
pad character U حرف اضافی افزوده شده به رشته یا بسته یا فایل تا به اندازه مورد نظر برسد
reentry vehicle U مدول یا قسمتی از سفینه فضایی که مجددا بایستی ازجو عبور کند تا به زمین برسد
final setting time U مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
assembly line U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly lines U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
padding U حرف یا رقم افزوده برای پر کردن رشته یا بسته تا به طور مورد نظر برسد.
I am just passing through. از اینجا عبور میکنم.
i do not belong here U من اهل اینجا نیستم
hereon U در این مورد در اینجا
here lies U در اینجا دفن است
i wish to stay here U میخواهم اینجا بمانم
Make some room here. U یک قدری اینجا جا باز کن
At this point of the conversation. U صحبت که به اینجا رسید
Out with them! U بروند بیرون [از اینجا] !
I wI'll get off here. U اینجا پیاده می شوم
make oneself scarce <idiom> U دور شو ،از اینجا برو
Come here tomorrow . U فردا بیا اینجا
I am just passing through. فقط از اینجا میگذرم.
Let us get out of here! U برویم از اینجا بیرون!
i had hom there U اینجا گیرش اوردم
isn't he there U ایا او اینجا نیست
no one is here U هیچکس اینجا نیست
I've been here for five days. U پنج روزه که من اینجا هستم.
The bus to ... stops here. U اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
I feel like a fifth wheel. U من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم.
He promised me to be here at noon . U به من قول داد ظهر اینجا با شد
Is there a car wash? U آیا اینجا کارواش هست؟
It has been a very enjoyable stay. در اینجا به من خیلی خوش گذشت.
I am here on business. برای کار اینجا آمدم.
I am here on business. برای تجارت اینجا آمدم.
It is extremely hot in here . U اینجا بی اندازه گرم است
Please sign here. لطفا اینجا را امضا کنید.
None of that here. Nothing doing here. U اینجا از این خبرها نیست
I dropped in to say hello. U آمدم اینجا یک سلامی بکنم
There is no point in his staying here . His staying here wont serve any purpose. U ماندن او در اینجا بی فایده است
He usually drops by to see me . U غالبا" می آید اینجا بدیدن من
He came over here in a mad rush. U او [مرد] با کله اینجا آمد.
Left out of one place and driven away from another. <proverb> U از آنجا مانده از اینجا رانده .
It is pointless for her to come here . U موضوع ندارد اینجا بیاید
Is there a car wash? U آیا اینجا ماشینشویی هست؟
i intend to stay here U قصد دارم اینجا بمانم
i have come on business U کاری دارم اینجا امدم
some one must stay here U یک کسی باید اینجا بماند
take away your things U اسباب خود را از اینجا ببرید
I am here on holiday. من برای تعطیلات به اینجا آمدم.
what is your business here U کار شما اینجا چیست
Can we camp here? U آیا اینجا میتوانیم چادر بزنیم؟
How dare he come here . U غلط می کند قدم اینجا بگذارد
Just sign here and leave at that . U اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
She comes here at least once a week . U دست کم هفته ای یکبار اینجا می آید
Could you put us up for the night ? U ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
Can we camp here? U آیا اینجا میتوانیم اردو بزنیم؟
It seems I am not welcome (wanted) here. U مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
May I park there? U ممکن است اینجا پارک کنم؟
How long does the train stop here? U چه مدت قطار اینجا توقف دارد؟
I am leaving early in the morning. من صبح زود اینجا را ترک میکنم.
How long can I park here? U چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
I am working here non-stop. U یک بند دارم اینجا کار می کنم
His coming here was quite accidental. U آمدن اوبه اینجا کاملا" اتفاقی بود
The bus stop is no distance at all . U ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
This is an ideal spot for picnics . U اینجا برای پیک نیک ماه است
This is a good residential are ( neighbourhood ) . U اینجا محل ( محله ) مسکونی خوبی است
Do you think it advisable to wait here U آیا مصلحت هست که اینجا منتظر بمانیم
No one sent me, I am here on my own account. U هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
hic jacet U در اینجا خفته است ه کتیبه روی قبر
They dont recognize your high-school diploma here. U دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
She comes here once in a blue moon . U سالی ماهی یکبار می آید اینجا ( بسیار بندرت )
Is there a camp site near here? U آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
Is there a camp site near here? U آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
commit no nuisance U ادرار کردن و اشغال ریختن اینجا ممنوع است
echo U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
linear U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
tweening U محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
echoing U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
Well, now everyone's here, we can begin. U خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home . U اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
movable U نوک دیسک مغناطیسی که در روی دیسک حرکت میکند تا به شیار مورد نظر برسد
warm up U اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
Are there any antiquities here? U آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
We consider it a great honor to have you here with us tonight. U این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
We don't know what the world will be like in 20 years, to say nothing of in 100 years. U ما نمی دانیم دنیا در ۲۰ سال آینده چه جور تغییر می کند چه برسد به ۱۰۰ سال آینده.
wait condition U 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait state U 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
What is going on here? U اینجا چه خبر است؟ [وقتی قضیه نامفهوم است] [اصطلاح روزمره]
My mind was elsewahere. My thouthts were wandering. U حواسم اینجا نبود ( حواسم جای دیگه بود )
I am here for a language course U من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
Fancy meeting you here ! this is indeed a small woeld ! this is pleasant surprise ! U شما کجا اینجا کجا !
Recent search history Forum search
1tink and grow rich
1if you have any question please ask us , we are here to help
1چطوری میتونیم از استخر و باشگاه ورزشی اینجا استفاده کنیم
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1میخواهم برای اینجا مفید باشم
1coffee table conversation piece
1cartridge
1 no!i am not,repeat not,going back to my father to ask for money
1we were doing OK.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com